خرابکاران به دنبال هدف خود در مکان اشتباه هستند
مانند بسیاری از فیلم های مرد قانون شکن، همه چیز بسیار خوب و جالب به نظر می رسد، تا زمانی که یک نفر کشته شود. یک عامل جذابیت ملموس در مورد پیوستن به یک باشگاه موتور سواری وجود دارد. شخصیت تام هاردی، جانی، از شخصیت مارلون برندی در The Wild One برای راه اندازی باشگاه الهام گرفته شده است، که یک پیچ خنده دار در مورد منشاء خرابکاران است. برخی چیزها جالب به نظر می رسند، مانند خرید ژاکت عقربی رایان گاسلینگ از Drive. شخصیت باتلر بنی در این کهن الگوی جذاب جای می گیرد.
به راحتی می توان تصور کرد که همانطور که زیبایی شناسی و رفتار قهرمان «رانندگی» برای بینندگان ایده آل به نظر می رسید، زیبایی شناسی و رفتار بنی نیز به همان اندازه ایده آل باشد. منطقی است؛ زیرا جذابیت، ظاهر خوب و ظاهر خوب باتلر اعتبار بیشتری به وندال ها می دهد. به همین دلیل جانی توجه زیادی به بنی دارد. که باعث می شود بنی بین ارادت خود به باشگاه وندال ها و همسرش کتی سرگردان شود. وندال بودن بنی باعث می شود همه خرابکاران برای عضویت در یک گروه باحال تر به نظر برسند.
این باعث میشود که دوچرخهسواران به کاوشی عمیق در مورد آنچه که مردان حاضر هستند انجام دهند، زمانی که زندگی آنها را به گوشهای میاندازد تا خود را در تصویر دلخواهشان بتراشند، انجام دهند. حتی اگر آن تصویر واقعی نباشد. جانی به دنبال رفاقت بیشتر بود. بسیاری از مردانی که او در باشگاه استخدام کرد تنها بودند. آنها یا از خانواده های از هم پاشیده بودند یا از خانه هایشان طرد شدند. آنها در باشگاه وندال به هم می پیوندند زیرا جایی برای رفتن ندارند. این حالت بین آنها احساس همدردی ایجاد می کند; اما آنچه این مردان از عضویت در وندال ها به دست می آورند چیزی جز درگیری با قانون، خشونت و فسق نیست.
ارائه خشونت و جنایت بدون زرق و برق
وقتی گروهی از مردان تنها ناامید هستند و به اندازه کافی مایل هستند که این گام اضافی را بردارند و از خط قرمز عبور کنند، همه چیز به سرعت از «بیا دور هم جمع شویم و در فیلمها مثل آدمهای متعصب عمل کنیم» به فیلمبرداری «فرد» تبدیل میشود. وندال ها سعی می کنند با پیروی از مجموعه ای از قوانین، خود را سازماندهی کنند، که هر سوارکار برای اطمینان از حفظ نظم گروه از آنها پیروی می کند. اما از آنجایی که این قوانین توسط خود جانی ساخته شده است، کاملاً خودسرانه هستند.
تبعیت فرقهای از این شیوه زندگی سفت و سخت به وندالها کمک میکند تا با احساس افتخار کاذبی که ایجاد کردهاند، خود را آرام کنند. درست مانند فیلم "باشگاه مبارزه"، وندال ها این فرصت را دارند که به محض مواجه شدن با خطرات دنیایی که در آن قدم گذاشته اند، همه چیز را رها کنند و آسیب بیشتری به خود یا دیگران وارد نکنند. اما در عوض خرابکاران با خود می گویند آبی که از سر می گذرد، چه یک سهم باشد و چه صد سهم. اینجاست که جانی به تدریج جنبه تیره تر و خشن تری پیدا می کند. با صدمه دیدن افراد بیشتر و زیر پا گذاشتن قوانین بیشتر، این حقیقت آشکار می شود که کوچکترین نظمی در گروه خرابکاران وجود ندارد.
9 فیلم مشابه «موتورسیکلت سواران» که باید تماشا کنید
گره گشایی و در نهایت سقوط جانی نشان می دهد که وضعیت به طور کلی چقدر پوچ است. او زندگی خود را به خطر می اندازد تا نشان دهد که به حس افتخار کاذبی که در باشگاهش جاری است پایبند است. عواقب این فداکاری ثابت می کند که در نهایت چقدر این همه ناچیز است. بنی، کسی که گروه بیش از هر عضو دیگری به آن نیاز داشت، تنها کسی بود که در پایان از عقل خود استفاده کرد و قبل از اینکه خیلی دیر شود، دور وندال ها را خط کشید. یکی از روشنکنندهترین لحظات فیلم زمانی است که یک بنی دلشکسته خود را در آغوش کتی رها میکند. زیرا تخلیه عاطفی او ثابت می کند که بنی سنگنی گرانی تصمیمات وندال ها را درک کرده است. بنی دیگر احساس نمیکند که دوچرخهسواری بودن ارزش ریسک کردن را دارد، و در نهایت تصمیم میگیرد به جای اینکه فقط جذابتر به نظر برسد، زندگی خود را بهبود بخشد.
:: بازدید از این مطلب : 79
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2